آن زمان که سودای تو را در سر می پروراندم نمی دانم تو در جستجوی شمیم کدام گل بودی که بردی از یاد این پابسته ی روزگار را . کدام رقص کِلکی، می توانست همچو منی را خالق باشد؟ اما تو ندیدی، نشنیدی و دل هوس آلود در این بوستان لا یتناهی، به دنبال گلهای بی ریشه بود. فقط بذر امید، تنها نشان جامانده از تو بود که در پی غمگساری ام پژمرد و رفتی تا هرگز نشنوی ترانه ی تنهایی ام را که در شور تو می خواندم. غزلهایت را که از دوردستها می شنیدم، معلوم نبود برای کدام گلِ گلزار کدام منبع
درباره این سایت